زردي من از تو سرخي تو از من
امشب چهار شنبه سوري است. در حقيقت اخرين چهارشنبه سال. روز نو شدن. آنتش كشيدن به كهنگي و زوال. ش بشادي و اجيل و قاشق زني و صد البته آتش بازي:
سرخي تو از من زردي من از تو
شب خنده هاي بي حجاب و شاديهاي كودكانه.
دوست دارم اين چهارشنبه سوري را. ياد خاطرات خوشي رل برايم زنده مي كند. روزهاي آتش بازي روزهاي نوجواني. ان روزها كه آتش دروني بود انگار.
يادم باشد امشب موقع پريدن از آتش همه را دعاي خير كنم. بگذرم از گذشتنيها كه بسوزند در لهيب سرخ آاتش، بسوزند كه دلم تازه شود. پوست بياندازد.
سرخي تو از من زردي من از تو
خاطر تو با من خاطر من باتو
ياد ترانه با من
قصه غصه ازتو
.....................................................................................................
پانوشت: ساعت هشت و نیم شب است با توجه به این که بنده منزل در کرج واقع است دوستان لطف میکنند و به من اجازه مرخصی می دهند. احتمالا خودشان تا سه چهار ساعت دیگر مشغولند.
می روم قبل از عید پدر و مائرم را ببینم. شاید هم کمی خرید کردم. آخر هنوز خرید عید انجام نشده.
سال خوبی داشته باشید!
Share:
Del.icio.us ¦ Balatarin
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
آیینه روزگارلبخندخداست
آرامش سبزه زارلبخندخداست
ازعطرنگاه باغ هادانستم
نام دگربهارلبخندخداست
*******
آغاز بهار بر شما مبارک
اقا گفتی چهار شنبه سوری ما عذاب وجدان گرفتیم
Post a Comment