باز هم تغییر

¦

دیروز رئیس دایره به سراغم آمد بدون هیچ مقدمه ای رفت سر اصل مطلب:(( باید چند وقتی بری شعبه توحید . آمادگیشو داری؟)) جواب هم به اندازه سئوال بی تعارف و بی پرده بود:((آره از کی؟))
-از یکی دو هفته دیگه
و باز هم تغییر من که به فال نیک میگیرم ان شا الله که خیره.

این روزها...

¦

اخبار اين روزها واقعا جالب است . اين روزها اگر روزنامه ها را كنار هم بگذاري از شدت جرقه آتش مي گيرند. رئيس جمهور و رئيس مجلس با هم مشكل دارند( اين بار از پا در مياني هم خبري نيست)،رئيس جمهور با رئيس سازمان بازرسي و رئيس سازمان ثبت درگير است، وزير كار با رئيس بانك مركزي دعوا مي كند و وزير اقتصاد با همه موارد قبل!
دست آخر دانش جعفري هم رفت معلوم نيست پورمحمدي هم برود يا نه البته تا قبل از راي گيري دور دوم مجلس را ميگويم والّا در خود رفتن كمتر مي شود شك كرد. ولي خدا كند وقتي او مي رود چيزي نگويد مثل بقيه بي سر وصدا برود نه مثل دانش جعفري . آخر اگر بگويد و بتازد آن وقت يك اقاي معاوني پيدا مي شود و بدون توجه به شعور عمومي سينه اي صاف مي كند و مي گويد : (( اگر كارمان خوب نبود كه انقدر مورد استقبال نبوديم)). پس كاش اگر مي رود بي سر و صدا باشد.

سعدی

¦

امروز روز جهانی شیخ اجل سعدی علیه الرحمه است. مرد بزرگی که آن طور که باید و شاید نشناختیم و نشناساندند. سعدی و مدینه فاضله اش هرچند داستان پیامبری و شریعت نداشتند اما دژ شریعت را با قند پارسی و حکمت قاطع مستحکم تر نمودند.
در منقبت شیخ اجل همین بس که روزی حکیمی به سوی مقبره وی می رفت و کسی از وی علت را جویا شد و جواب شنید که: (( به سراغ شیخ میروم تا شکایت کنم که هر چه از حکمت بود تو گفته ای و چیزی برای ما باقی نمانده.)). این نقل وقتی دلربا تر می گردد که بدانیم زمان نگارش گلستان تنها دو ماه بوده و بس.

فتنه

¦

فیلم فتنه را دیدم. فیلم بیشتر حول محور آیات قرآنی حاوی احکام جهاد می گردد و همچنین صحنه هایی از فتاوای خشن اسلامی و تندگرایی های نابجا با صحنه هایی از ترورهای بزرگی چون حادثه 11 سپتامبر و بمب گذاری متروی لندن میکس شده است. و در آخر آمار رشد مسلمانان در هلند و آزادیهای داده شده به آنان به عنوان یک خطر به نمایش گذاشته می شود.
از این فیلم می توان به سه نکته برجسته دست یافت:
1- سازنده فیلم یک سوپر ناسیونالیست است و با تمام ادعاهایی که مبنی بر آزادی و سوسیالیسم در فیلم دارد، در پایان اعترافی تلخ بر ضد سوسیالیت بودن خویش مینماید چرا که آشکارا با نفی آزادیهای اسلامی در هلند کل آزادگرایی و آزادی بیان را به زیر سئوال میبرد.
2- این فیلم به محض ساخته شدن در تمام سایتهای ایرانی فیل. تر شد تا کمتر کسی بتواند آن را ببیند. اما به نظر من رویکرد باید دقیقا بر عکس این موضوع می بود. چرا که اولا در هیچ کجای عالم چشم انسان را در برابر دشمنش و عملکرد وی نمی بندند بلکه موشکافانه حرکات وی را تعقیب می کنند تا راهکار مبارزه با آن را بیایبند.ثانیا اگر همگان این فیلم را می دیدند متوجه نقاط ضعف می گردیدند و می دانستند که چه نکاتی است که در جامعه بین المللی و در نگاه جهانیان مذموم است و از این طریق گامی به سوی کم شدن خرافه پرستی ها و تند روی های دینی برداشته می شد و آن اسلام ناب پر از رحمت و شفقت پدیدار می گردید.
3- ما در برابر ساخت این فیلم چه کردیم؟ فقط اعتراض خشونت آمیز. یعنی مهر تائیدی بر گفته های سازنده. یعنی صحه گذاشتن بر تفکرات وی. چرا با تفکرات یک نفر باید پرچمی که تمام هموطنان وی به آن احترام می گذارند سوزانده شود و چرا باید به جای اعتراض به شخص سازنده، کشور هلند زیر سئوال برود آن هم با تظاهراتهای آنچنانی و بسیار خشن. با شعارهایی که همه دم از نابودی دارد و آنان به راحتی از آن تعبیر به تروریسم می کنند؟ به جای آن بیایید ماهم سرمایه گذاری کنیم. از شلمچه بسازیم. از عراق بگوییم آز قانای لبنان از کو دکان گرسنه غزه .... تا ببینیم ما وحشی هستیم یا آنهای که با به دست گرفتن رسانه و مظلوم نمایی جهانی می خواهند خود را محق نشان دهند و بی رحمانه و با فراغ بال به کشتار جمعی زنان و کودکان ادامه دهند.

رنگ

¦

ديشب يه خورده تو خونه رنگ كاري داشتم. طبيعتا مثل هر آدم ناشي ديگه اي تمام دست و پامو رنگي كردم. كارم كه تموم شد رفتم حموم، چون هنوز نماز نخونده بودم با وسواس خاصي همه لكه هاي رنگو از رو دست و پام پاك مي كردم كه بتونم وضو بگيرم، همين جوري كه مشغول سابيدن دست و پام بودم كه مبادا يه لكه ميكروسكوپي رنگ باعث غلط شدن وضو بشه يهويي خندم گرفت. آخه آدمي كه صبح تا شب براش مهم نيست چه لكه هايي روي روحش ميشينه و اونو چقدر از وصل دور ميكنه حالا با پاك كردن چند تا لکه رنگ ميخواد چيو ثابت كنه؟

حق

¦

ديروز مسير چهاردانگه به اسلامشهر بسته بود، طوري كه هيچ ماشيني نمي توانست از آن عبور كند. كارگران كيان تاير كفن پوش و پاكباخته اعتصاب كرده بودند و كارخانه را به آتش كشيده بودند و دامنه اعتراضشان به خيابان هم كشيده شده بود. كارگران سربراه ديروز و شورشيان امروز چيز زيادي نميخواستند، فقط حق خودشان از زندگي را مي خواستند. ميخواستند حقوق شش ماه به تعويق افتاده شان را دريافت كنند تا حداقل مرحمي بر زخمهاي زندگيشان كنند تا شايد كمي از خجالتهاي شب عيدشان را در برابر زن و بچه چشم به راه كم كنند. اما زهي سوداي بي حاصل و خيال باطل!!!

اتحادیه

¦

باز هم این متتی در پیتی به ابن کارهای خنک بی معنایش ادامه داد. پسرک غربزده برداشته در وبلاگش از اعضا بلاگستان درخواست کرده که انجمن صنفی تشکیل بدهند.این بابا از زمان دانشگاه هم همین جوری بود همش دنبال انجمن و نهاد و هسته و پوسته و کانون و... از این حرفها بود. خوب برادر من جان شیرین، خوش تیپ سابق، زن ذلیل فعلی! این کارا مال موقع مجردی بود که تو کانون جمع بشیم و گل بگیم و گل بشنویم و حض بصری و شماره تلفنی و ... نه مال الآن که این خانما مثل شیر( شمر سابق) مراقب ما هستن.
اما خارج از شوخی این نظر خوبیه. اگه یه کار مدرن میخواد پا بگیره رویکردشم باید مدرن باشه. با به وجود اومدن یه سیستم در جمع
وبلاگنویسا میشه این انرژی پراکنده رو به شکل یک موتور محرک برای حرکتای مفید در آورد و به علت گستردگی، این رسانه میتونه حتی از مطبوعات هم قویتر عمل کنه و منشا اثر باشه. البته پیشنهاد من برای این کار اینه که الآن باید مطلوبیتی برای اعضا بلاگستان ایجاد بشه که بیان و عضو این صنف بشن.، بعد وقتی صنف پا بگیره خود به خود مثل اهنربا همه رو جذب میکنه . پس اولین قدم ایجاد مطلوبیت و انگیزس. دوستانی که نظری در این مورد دارن لطفا با دادن کامنت در این امر کمک کنن.

لغو در لغو

¦

خوب خوب خوب! این روزها دوباره در راستای ادامه دستورات ارائه شده و منقضی شده دولت ( از قبیل تغییر ساعت کاری بانکها، کاهش سود بانکی، رفتن خانمها به ورزشگاه، گیر ندادن به دختر و پسرها، عدم فروش بنزین آزاد و...)قانون لغو سرویس، غذا و مهدکودک کارمندان لغو گردید! یعنی لغو در لغو. تنها خاصیت این دو عمل معکوس متهورانه این بود که هزینه های زیادی برای تعطیلی و راه اندازی مجدد این تسهیلات گریبان خود دولت را گرفت. البه حالا کو تا دوباره دستور مکتوب به نهادها برسه و اونا بخوان وارد عمل بشن. معلوم نیست ما بدبختا تا کی باید همین جوری گشنه و بدون سرویس و نگران از بچه هامون به کار ادامه بدیم.
راستی پریروز رئیس جمهور در یک کنفرانس در مورد گرانی و وضعیت نابسامان مسکن به وزیر مسکن هشدار داد. البته این اقدام بسیار مناسب و بجاست و قطعا باید با رویکردی جدید و اقداماتی ضربتی به داد اوضاع نابسامان مسکن رسید اما سئوالی که در ذهن من پیش آمد این است که چرا جناب رئیس جمهور در یک کنفرانس این اقدام را انجام داد. آیا این مطلب به صورت فی البداهه به نظر ایشان آمده و یا به خاطر تاکید بیشتر دراین جمع مطرح شده، مطلبی است که باید پرسید و دانست.

دوباره مجرد

¦

روزهای مجردی را می گذرانم این روزها.
این مجردی درحین متاهلی هم عالمی دارد، یک چیزی می شود مثل آموزش ضمن خدمت.
ابتدائا برای رفع هرگونه شبهه باید به اطلاع کلیه دوستان بدبین و کج اندیش برسانم که این جانب در این دوران دست از پا خطا نکرده و همچنان به خدمت صادقانه خود ادامه می دهد.در ضمن در طول این مدت مجردی اینجانب به فعالیّتهایی از قبیل گچکاری شومینه منهدم شده، اضافه کاری بیش از پیش، تعمیر شیرهای چکه کننده، تعبیه شیر جدید برای ماشین لباسشویی و ... پرداخته است.
خارج از این صحبتها این طور تنهایی ها واقعا در زندگی هر کسی لازم است. وقتی برای نشستن و فکر کردن. فکر کردن به خود به زندگی به فلسفه و چرایی بودن، به اینکه عرض زندگیت چقدر شده است. خلاصه خوب است برای اینکه بفهمی کجای کاری.
راستی در فکر راه اندازی یک بلاگ جدید با مضمون فارکس هستم اگر قطعی شد خبرش را همین جا خواهم گذاشت.