معضل-بركت

¦

خوب اول از همه تبريك مي گم كه بخشنامه طوفاني بانك مسكن با طرفه العين وزير اقتصاد تبديل به باد هوا شد و فقط 36 ميليون مزبورو مي شه براي ساخت منزل دريافت كرد نه خريد.آخييييييييييييييييييييييش....
خوب اين روزا نزولات خنك اسماني واقعا همه رو صد چندان شرمنده باريتعالي نموده اند ولي به خاطر اين سرما و برف و بوران (كه از نظر من خيلي هم شديد و عجيب و غريب نيست)ستاد حوادث غير مترقبه دست به كار شده اند ( خوب هر چي باشه برف در زمستان جز حوادث غير مترقبه به حساب مي آد)و راهكارهاي فوقالعاده اي براي اين" معضل-بركت" آسماني( معضل- بركت نوعي از بركت است كه اگر نباشد به خاطرش آب سهميه بندي مي شود و اگر باشد گاز قطع مي گردد-توضيح نگارنده)اين ستاد عزيز به همراه ساير ستادهاي عزيز، نيمه عزيز و غير عزيز از مردم كشوري كه اولين توليدكننده گاز در سطح جهان و دومين توليد كننده نفت جهان است ودر شهرهايي كه هوا در آنجا خيلي سرد است زندگي مي كنند، درخواست كرده اند كه هر ده نفر در يك اتاق زندگي كنند تا در هر خانه فقط يك بخاري روشن باشد تا ساكنان شهرهاي خيلي خيلي سرد و خيلي خيلي خيلي سرد ( خيلي واحد اندازه گيري دما در قديم الايام بوده و هر خيلي تقريبا به اندازه ده درجه سانتيگراد امروزي ميباشد - توضيح نگارنده) بتوانند از نعمت گاز برخوردار شوند.
راستي يكي ديگر از مزاياي اين بركت-معضل اين بود كه مشخص شد كه در ايران فقط بانكي ها و بيمارستانها هستند كه مشغول به كارند چراكه در ظاهر به واسطه تعطيلي ساير ارگانها در اين روزها آب از آب تكان نخورد.
.......................................................................................................................
در حاشيه
روز سه شنبه كه طبق معمول يكي دو ساعت بعد از نصفه شب از خونه زدم بيرون تا به موقع به سر كارم برسم، متوجه شدم كه غير از خودم و سه فروند سگ محترم كس ديگه اي تو خيابون نبود خوشبختانه اين سگا فوق العاده با مرام بودن و اصلا مث سگاي هقته پيش قصد جرواجر كردن بنده رو نداشتن.خوب از سرويس كه خبري نبود (به علت سرما يخ زده بود.)بنابر اين بايد خودمو به سرعت به مترو مي رسوندم بعد از كلي بدبختي خلاصه يه بنده خدايي دلش برام سوخت و سوارم كرد(ناگفته نماند كه بنده خداي نامبرده نيز جز ابوابجمعي بانكي بود والا كدام ابله ديگري ممكن بود در چنين روزي در خيابان باشد. )و مرا تا مترو رساند. به مترو كه رسيدم متوجه شدم كه مترو امروز از ساعت 30/5 بامدا د به كار مشغول نمي باشد بلكه مثل ساير روزهاي تعطيل ساعت 30/6 حركت مينمايد. حالا ما به درك اين سربازاي بيچاره رو بگو كه همه براي اضافه خدمت وارده حاصل از ديركرد ناشي از اتخاذ تصميمات پر مغز سر خودشونو به ديوار ميكوبيدن....

برف

¦

برف تهران را نوبر مي كنيم .
نميدانم چرا اينقدر به برف علاقمندم. برف روح آدمها را تازه ميكند انگار. در برف همه يك طور ديگرند. روحهاي كودكي از زير كالبدهاي اخموي روزمره بيرون ميزند.همه يا ميخندند يا ميدوند يا بازي ميكنند يا سر ميخورند يا....
برف يك طور ديگر است هميشه .
رحمت سپيد الهي بر تن اين شهر سياه و سژيد ميگويد كه تو هم ميتواني سپيد خواهي شد اي دل سياه و سپيد.