تمام شد .
نمي دانم چرا هميشه آخر هر چيز را ميگويم.از آغاز ميترسم انگار.
اما تمام شد تمام تب و تاب و شور و حال راز و نياز و نيايش و قرباني و سنت ابراهيمي و لبيك اللهم لبيك و رمي جمرات و عرفه و...
و باز هم من چشم به انتظار روزي كه بيايم و بگويم و بخوانم تو راآنگونه كه تو شايسته آني ...
Share: Del.icio.us ¦ Balatarin
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
Post a Comment